۱۳۸۸ فروردین ۱۹, چهارشنبه

کلاس عشق ما دفتر ندارد،به او گفتم که مجنون تو هستم ولی آن بی وفا باور ندارد
***
ای کاش سه قطره اشک در چشمانت بودم با اولی می جنگیدم با دومی انتقام می گرفتم و با سومی ثابت می کردم که دوستت دارم
***
ای کاش می دانستم پس از مرگم اولین قطره اشکی را چه کسی برایم می ریزد و آخرین کسی که مرا فراموش می کند کیست
***
امروز با هم بودن را تجربه می کنیم و شاید فردا به یاد هم بودن را.پس امروزمان را زیبا کنیم به حرمت یاد خاطرات فردا
***
به شانه ام زدی تا تنهایی هایم را بتکانی به چه اندیشیده ای، ای دوست به تکاندن برف از شانه های آدم برفی
***
در جهان هرگز نشو مدیون احساس کسی،تا نباشد رایگان مهرت گروگان کسی،گوهر خود را نرن بر سنگ هر ناقابلی،صبر کن گوهر شناس قابلی پیدا شود
***
آغاز کسی باش که پایان تو باشد،در روح کسی باش که در جان تو باشد،بیمار کسی باش که درمان تو باشد
***
اگر تمام دردهای دنیا را نردبان کنی دستت به سقف دلتنگی های من نمی رسه
***
گویند خدا همیشه با ماست،ای غم نکنه خدا تو باشی
***
از عشق تو گر بلا ببینم چه شود،گر جای وفا جفا ببینم چه شود،من روی تو را ندیده دیوانه شدم،بنگر که تو را ببینم چه شود
***
نمی دانم چرا با آنکه می دانم از ان من نخواهی بود با تار و پود جان برایت خانه می سازم
***
اگر شکستن قلبو غرور صدا داشت،عاشقان سکوت شب را ویران می کردند
***
فکر نکن مسافری،من فقط را عبورم.تکیه کن به من عزیزم من همون سنگ صبورم
***
هیچکس اشکی برای ما نریخت،هر که با ما بود ار ما می گریخت
***
بیا تو حس کن عشق رو وقتی هستم کنارت،چون من همیشه و همه جا هستم به یادت
***
سرچشمه عمر ادمی یک نفس است،آن یک نفس هم فدای یک هم نفس است
***
هر کس به تماشایی رفتند به صحرائی،ما را که تو منظوری خاطر نرود جائی
***
مثل شقایق زندگی کن،کوتاه اما زیبا،مثل پرستو کوچ کن فصلی اما هدفمند،مثل پروانه بمیر دردناک ولی عاشق
***
از گل تازه که بویی ز وفا نیست تو را،خبر از سرزنش خار جفا نیست تو را
***
ساقه شکستن قانون طوفان است،تو نسیم باش و نوازش کن
***

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر